به قلم: ناهید زندی پژوه
به گزارش شبنم ها به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، "هزار و یک شب" مجموعهای از داستانهای عامیانه است و هر چه متن و دست نوشته از آن باقی مانده، همه عربی است. ظاهراً این مجموعه قبل از دوره هخامنشیان در هندوستان به ظهور رسیده و بعدها به ایران آمده، به زبان پهلوی ترجمه و نام هزار افسان بر آن نهاده شده است.
در قرن چهارم هجری به مصر رفت و در قاهره بدست قصه سرایان افتاد و داستان سرایان مصری نیز حکایتهایی به کتاب افزودند که بعضی از آنها ریشه در اسطورهها و افسانههای مصری داشتند و بعضی نیز از مأخذ یهود گرفته شده بودند.
سرانجام این مجموعه در قرن دهم هجری با عنوان "الف الیله و لیله" جمع آوری و تدوین شد و در زمان محمدشاه به امر بهمن میرزا به فارسی ترجمه شد.
راوی این مجموعه یک زن است به نام شهرزاد که در چنگال عفریت دریایی مردسالاری اسیر است و از آنجاییکه توان مقابله و زورآزمایی با این عفرین سهمگین را ندارد از نیروهای درونی خویش خودیاری میجویدتا خود را رها سازد. این واکنش زنانه در هزار و یک شب « مکر» خوانده شده است.
پس از مطالعه کامل هزار و یک شب آنچه بسیار پر رنگ و اثرگذاردر ذهن مخاطب میماند "زن" است. در یک نگاه کلی این گونه به نظر میرسد که زنان تقریبا در تمام داستانها نقش دارند و حتی گاهی بعضی از داستانها را نیز آنان پیش میبرند. با بررسی نقش زن در این مجموعه داستانی و چگونگی حضور او موضوعی است که جای تفکر و تحلیل فراوانی دارد و از دیگاهی جامعه شناسانه و روانشناسانه نیز میتوان آن را نگریست.
شخصیت های زن داستانهای هزار و یک شب در یک طبقه بندی عبارند از:
- عجبورهها: پیرزنهایی هستند که گاهی پست و پلید و گاهی مهربانند. عجوزهها در بسیاری ازداستانها و اسطهای هستند برای رسانندن عاشق و معشوق به هم این دست از عجوزهها مهربان هستند آنها غالبا شخصیت مهمی در داستان ندارند و فقط نیرنگ و دانائیشان برای وصال عاشقان داستان، مهم است. در واقع اینان دلالان محبت هستند. اما دسته دیگری بدذات و پلیدند و هیچ جنبه مثبتی در شخصیت شان دیده نمیشود، فریب خوردن زنان ساده و پاکدامن توسط عجوزهها بسیار تکرار شده است. اما بعضی از عجوزهها نیز در داستانها نقش ساحران را دراند که دختران در کودکی از آنان ساحری آموخته اند.
- کنیزان: حضور کنیزان و خرید و فروش آنها در مجموعه هزار و یک شب فراوان دیده میشود و امری عادی جلوه گر شده است. گاهی کنیزان بسیار بیآزار و مطیع اند و فقط برای خدمت به ارباب خود در داستان حاضرند و گاهی کنیزانی که در دربار پادشاه هستند،عاشق مردانی میشوند و پای آنان را به دربار خلیفه باز میکنند. در داستان " کنیر بی نظیر" زنی که در جایگاه یک کنیز است از تمام علوم و دانشهای آن دوره آگاه است و هیچ سوالی را بی جواب نمیگذارد.
- زنان پرهیزکار: این دسته از زنانی هستند که از آغاز قصه در تیپ شخصیتی زاهد منشانهای قرار دارند و تا آخر قصه نیز همین گونهاند. این زنان غالبا مسلمانند و در ارتباط با آنان معجزات و حوادث خارقالعاده به امر خدا اتفاق میافتد. مثل حکایت زن صدقه دهنده که دستان بریده اش توسط فرستادگان خدا به او بازگردانده شد. یا حکایت "دختر با تقوا" که مسلمان شده بود و برای خروج از بلاد کفر و رفتن به بیت الحرام به دستور خدا نامرئی میشود. در توصیف این دختر آمده است: « من از آن دختر مایل تر به روزه و نماز کسی ندیده ام، او هفت سال در بیت الحرام مجاور بود و در حکایت" عبدالله فاضل" با زنی روبرو میشویم که از بر قرآن میخواند و در شهری که تمام مردم آن سنگ شده اند فقط او زنده مانده و به دلیل پرهیزکاری و تلاوت قرآن سنگ نشده است.
- دختران و شاهزادها: این گروه از زنان دانا و زیرک هستند و از مشکلات پدران خود گره گشایی می کنند، مثل خود "شهرزاد" در بیشتر موارد دختران ساحری میدانند و همه آنها جادوگری را در کودکی از عجوزی ساحر آموخته اند. پدران معمولا دخترانشان را در برگزیدن همسر آزاد میگذارند زیرا آنان را هوشیار و صاحب تدبیر میدانند.
- همسران: تعداد همسران وفادار، در هزار و یک شب کم است. در حکایت "شاه و زن وزیر او " در این قصه زنی بسیار دانا و کاردان و با درایت را میبینیم که در نبود همسر خود، بهترین شیوه را برای برخورد با هوسرانی شاه بر می گزیند.
چارهگری زنان در هزار و یک شب همیشه به عنوان عنصری منفی در قصهها عمل نمیکند. گاهی ندبیر زنان معطوف به هدفی پسندیده و نیکو است و اجتماع زن را تحسین میکند نه سرزنش. سردسته این گروه خود شهرزاد است. اما گروه دیگر زنانی هستند که از هوش و قدرت برای از میان برداشتن شوهران از سر راه رسیدن به معشوق بهره میبردند. زنان هوسباز و مکاری که شخصیت منفی داستانها میشوند و جامعه آنها را سرزنش میکند در بیشتر موارد پایان خوشی در انتظارشان نیست.
در این حکایت مردان ابله جلوه میکنند، همسرانشان به آنها خیانت میکنند ولی این مردان از روی سادگی پی نمیبردند و به راحتی فریب زنانشان را میخورند یا اینکه بر جادوی زنان خود به حیران بدل میشوند.
بعضی از این شخصیتهای منفی بسیار قابل تأملند و صراحتاً نمیتوان آنها را در گروه زنانی قرار داد که فقط جنبه منفی چارهگریشان را بکار میگیرند بکله با در نظر گرفتن محیط اجتماعی و موقعیتی که این زنان در آن قرار گرفته اند پی میبریم که آنان برای رهایی خود راهی به جز بکارگیری این جنبه از چاره گری زنان نداشتند. در واقع این زنان در پی نجات خود و برطرف کردن مشکلات پیش آمده هستند نه آزار رساندن به دیگران.
کتایون مزداپور در این باره می گوید: « درباره این زنان ما در آغاز با راههای بسته بر روی زن و راههای گشوده بر روی رقیبان او روبروییم . زن محدود و مجبور و وابسته به مرد است و بی او از عرصه کار و نام و عزت به دور میافتد و برای رهیدن از بن بست باید به چیزی چنگ بزند که مکر و چارهگری زنانه نام دارد و در داستان بر خلاف زندگانی واقعی و روزانه، راه بر روی او گشوده میگردد.
نتیجه اینکه بر خلاف آنچه اغلب تصور میشود؛ زنان هزار و یک شب فقط زنان حیله گر و نیرنگ باز نیستند بکله در این مجموعه داستانی با شخصیتهای متنوعی از زنان پرهیزکار، زنان مدبر، عجوزه ها و... اما آنچه باعث شده است زنان حیله گر و منفی دانسته شوند این است که تمام شخصیتهای زنی که در داستان ها حضور دارند به نوعی از هوش و ذکاوت بیشتری نسبت به مردان برخوردارند و نیز مدبرتر از آنان شناخته می شوند و برای هر مشکلی چاره ای دارند چه با بهره گرفتن از هوش و درایت خود و چه با بهره گرفتن از نیروی سحر و جادوگیر که در هزار و یک شب فقط مختص خود آنان است اما همه زنان هوسباز و مکار هزار و یک شب که از آنان به بدی باد میشود، عروسیان اسیر در چنگال عفرتیان هستند. اما باید دید که چرا این زنان به این شکل در داستانها جلوگر شده اند؟ البته تنها جنبه منفی رفتار آنان را دیدن و به اصطلاح یک طرفه به قاضی رفتن دور از انصاف است. شاید رفتار آنان واکنش انتقام جویانه است به کار زشت عفریت و همین طور میتوان قیاس کرد که کار بقیه این دسته زنان نیز در جامعه ای که مردان، زنان و دختران را زنجیر کرده و در صندوق نگه می دارند، نوعی انتقام است . شاید این دست زنان در برابر زور و قدرت مردان در جامعه ای مرد سالار کاری جز این برای نجات یا حتی مقابله با این ستمها و بی عدالتی ها بر نمی آید، تا نظر شما خواننده گرامی چه باشد؟!
منابع:
افسانه های ایرانیان، ترجمه امیرحسین اکبری شالچی، تهران نشر ثالث
افسون شهرزاد، جلال ستاری تهران، توس
چاره گری زنانه در هزار و یک شب، شایسته ابراهیمی، فصلنامه ادب،شماره 4
انتهای پیام /
دیدگاه شما