18. آبان 1395 - 0:10   |   کد مطلب: 13449
این گروه به دنبال لقمه های حلال هستند و همیشه سعی می کنند از حلال ترین اندوخته های کشور استفاده کنند. به همین دلیل از پول های حلالی که صاحبانش برای جمع کردن آن زحمت کشیده اند و حاصل سالها رنج و تلاش در راه آموزش فرزندان کشور است استفاده کردند تا مال حرام وارد شکم های مبارکشان نشود.
shabnamha.ir , shabnamha , afkl ih , شبنم ها , شبنم همدان , اجنه های انسان نما;

خطر زاد و ولد اجنه های انسان نما

یادداشتی از سمیه نوش آبادی سردبیر سایت شبنم همدان :

اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما از ما بهترون صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان  صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان

 

مدتی است که هر از گاهی در گوشه و کنار جهان پدیده های عجیبی نمایان میشود که میتوان آنها را ادامه دهنده عجایب هفت گانه دانست.

یکی از این پدیده های عجیب همین موج عجیب و غریبی است که اخیراً به راه افتاده و  باعث شده که ریاضیات مردم کوچه و بازار بیش از حد قوی شود. اینکه مردم راجع به اعدادی که حتی نمیتوانند بنویسند ، بدون داشتن تحصیلات و آگاهی لازم ، به راحتی حرف میزنند و تحلیل میکنند و بعضاً در مورد آنها جوک هم میسازند خب جزو عجایب است دیگر. حال اینکه چرا و چطور مردم در محافل خود به آن میپردازند جای بحث دارد. قطعاً همه میدانید راجع به کدام موضوع حرف میزنم. هیس! آری همان... همان... بهتر است کمی آهسته تر حرف بزنیم تا برایتان واضح تر شرح بدهم.

جانم برایتان بگوید این پدیده موج آسا را که نمی توان به این راحتی شرح داد. بیشتر شبیه یک فرآیند مرموز است. نخست اینکه اینگونه کارها کار انسانهای عادی و زمینی نبوده و پای اجنه های انسان نما یا به عبارتی از ما بهترون در میان است. این اشخاص دارای گوش های بزرگی هستند که به صدای سکه و زر حساسیت ویژه ای دارد و هرجا کوچکترین صدایی ایجاد شود ، جی پی اس آنها به کار افتاده و فورا محل آن را پیدا میکنند. دومین نشانه آنها اینست که همانگونه که در قصه ها شنیده اید ، همگی دارای دُم هستند. آنهم نه دُم باریک. بلکه دُم های ضخیم و پشمالو. از همین رو به آنها "دُم ضخیم" نیز میگویند. از دیگر مشخصه های این گروه ، گلوی گشاد و شکم بزرگ آنهاست. بطوریکه در لحظه ی دستبرد ، به سرعت و کاملا نامحسوس لقمه مورد نظر را در گلوی خویش جای داده و با یک حرکت آن را به راحتی قورت میدهند. نکته بعدی اینجاست که شکم آنها جادویی است و هرچقدر سکه و پول به داخل آن بریزند باز هم جا دارد. اینها همان موجودات عجیبی هستند که عجایب هفتگانه را به هشتگانه و بالاتر رسانده اند!

 البته همه افراد فرازمینی نمی توانند این کار را انجام دهند. تنها برخی از آنها که قاعده بازی را به خوبی بلد هستند با یک ترکیب تهاجمی-تدافعی وارد میدان میشوند. لیاقت و کارامدی و کفایت آنها وقتی بر همگان ثابت می شود که با وجود سیستم های پیشرفته نظارت و دوربین های مدار بسته و چشم هایی که هر لحظه نظاره گر آنهاست موفق می شوند شکم های سیرنشدنی خود را از سکه های انباشته شده پر کنند. آنها درون سازمانی کار می کنند و با کلیدی که سالها برای ساخت آن زحمت کشیده اند وارد اتاق اصلی شده و چون از قبل زاویه دوربین ها را آنالیز کرده اند ، دُم خود را جلوی دوربین گرفته و به کار خود مشغول میشوند. این کار یک فرایند مرموز و در عین حال تاکتیکی است و ابداً سازمان یافته نیست بلکه بیشتر سامان یافته است!! در برخی موارد نیز حواسشان به کار پرت میشود و بعضاً چهره شان به صورت نصفه و نیمه نمایان میشود. و چون دوربین ها چهره ی این افراد را به طور کامل دریافت نکرده اند بنابراین با نام هایی مبهم از جمله (ب- ز) ، (ش- ج) ، (م- خ) ، و ... معرفی میشوند. و البته جای شکرش باقی است که اگرچه تعدادشان به تازگی زیاد شده اما دستشان یکی پس از دیگری رو میشود و ناکام می مانند.

سوالی که به ذهن می رسد این است که اصلا چرا این گروه دست به بلعیدن سکه های زر می کنند. اگر درست فکر کنیم میبینیم حق دارند. اگر اینجا به آمال و آرزوهای دست نیافتنی خود نرسند ، دیگر به خواب هم آنها را نخواهند دید. کجای دنیا میتوانند بدون زحمت و به راحتی از ذخیره صندوق کارمندان با شرافت مملکت ، سوار بر مرکب های لوکس شوند؟ اینجا بهترین موقعیت را دارد زیرا دستگاه های نظارتی یا زیادی مشغول کارند و وقت نظارت ندارند یا هنگام کار این دم ضخیم ها در خواب ناز هستند و بعد از بلعیدن سکه ها و پول های میلیاردی تازه از خواب بیدار می شوند. شاید هم دستگاه های نظارتی بی تقصیرند چون این گروه پول حرام نمی خورند و به دنبال لقمه های حلال هستند و همیشه سعی می کنند از حلال ترین اندوخته های کشور استفاده کنند. به عنوان مثال در همین مورد اخیر ، آنها به سراغ صندوق ذخیره فرهنگیان یعنی کسانی که شغلشان همتراز انبیاء است رفته و از پول های حلالی که صاحبانش سالها برای جمع کردن آن زحمت کشیده اند و حاصل سالها رنج و تلاش در راه آموزش فرزندان کشور است استفاده کردند تا مال حرام وارد شکم های مبارکشان نشود. برای خوردن مال حلال آن هم از افراد زحمتکش که نمی شود به آنها اتهام وارد کرد.

شاید بگویید این دم ضخیم ها از کجا پیدایشان شد. بهتر است بدانید که آنها از روز اول دُمشان ضخیم نبوده. اول یک زائده کوچک بوده و بعداً به مرور زمان با قرار گرفتنِ ناخواسته در فرایندهایی موسوم به «باند بازی» رشد کرده و به دُم تبدیل شده است.

علی ایُّ حال ما از این موجودان فرازمینی چیزهای بسیاری یاد گرفتیم. مثلا فهمیدیم که اگر 12 تا صفر را جلوی یک 8 بگذاریم ، خوانده میشود : هشت هزار میلیارد و البته هر چقدر که سعی کردیم بفهمیم که با این پول چکارهایی میتوان انجام داد ، راه به جایی نبردیم. باور کنید اگر این پول را به شما بدهند حتی نمیدانید چطور آن را جابجا کنید چه برسد به اینکه بخواهید آن را به دست فرهنگیانی که به شما اعتماد کرده اند برسانید و مطمئن باشید که نمیتوانید عدالت را برقرار کنید و احتمال درگیری داخلی وجود دارد. پس بهتر است کار را به آنها که دوره دیده اند و کار بلدند واگذار کنید. و همان بهتر که مدیران ارشد صندوق ها و به اصطلاح همان دُم- ضخیمها ، آن را برای خرید ماشین های لوکس و وامهای کلان استفاده کنند و ما بقی را هم برای رفاه حال خانواده هایشان در جزایر قناری به گلوی قناری ها بریزند تا برایشان چهچه بزنند. با این کار ،  هم خانواده ای به نان و نوا رسیده و هم از اختلافات داخلی میان کارمندان جلوگیری میشود!

                                                             والسلام

انتهای پیام/ 

اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما اجنه های انسان نما از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون از ما بهترون صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان صندوق ذخیره فرهنگیان

دیدگاه‌ها

واقعا اگر این همه پول در اختیار ما باشد نمی دانم چکارش کنیم!!!!
پدرم بستنی فروشی کوچکی در شهرستان کوچک خودمان داشت یک روز که شیر را جوشانده بودیم و داشتم شکرها را داخل شییر میریختم پدرم سر رسید و با بر رسی کار من که خرد سال بودم افسوسی خورد و شروع کرد شیرها و شکرها را به داخل فاضلاب ریخت .و من متعجب از او میپرسیدم چرا اینکار را میکنی و او گفت که فضله موش داخل شکرها بوده ولی من با خود فکر میکردم آن دانه های سیاه کوچک را کسی نمیبیند و شیر را از صافی رد خواهیم کرد. آن روز تازه فهمیدم که پدرم به خاطر اینکه خدا همه کارهای ما را میبیند آن شیر را در چاه فاضلاب ریخت پ.ن.خدا همه دمها را هم میبیند

دیدگاه شما

آخرین اخبار