به گزارش شبنم همدان به نقل از مهرخانه : پروین اعتصامی ثمره پدری ادیب است. پدر او در زمانهای که تربیت و آموزش زنان و دختران برای عموم مردم کمتر اهمیت داشت، کتاب «تحریرالمراة» را با عنوان فارسی «تربیت نسوان» ترجمه میکند. وقتی هیچ مدرسه دخترانهای به امر آموزش دختران اختصاص داده نشده، او خود به دخترش درس میدهد. اعتصامالملک، پدر پروین، از نویسندگان و مترجمان اواخر دوره قاجار، و از پیشروان تجدد ادبی در ایران بود و به عرضه مطالبی در حوزه ادبیات، اخلاق، تاریخ، اقتصاد و فنون اشتغال داشت.
پروین با نام اصلی رخشنده به تاریخ 25 اسفند 1285 در تبریز متولد شد. ادبیات فارسی و ادیبات عرب را نزد پدر آموخت. او خیلی زود وارد دنیای شعر شد. نخستین تلاشهایش برای شعر گفتن به هشت سالگی او برمیگردد؛ زمانی که پدر قطعاتی را از کتب خارجی ترجمه میکرد و او آن قطعات را به نظم درآورده و بدین نحو تمرین شعر میکرد.
پروین در کودکی به همراه خانواده عازم تهران شد. رفت و آمد ادبا و فضلا و بزرگان به خانه ایشان، در پرورش ذوق و قریحه شعریاش بیتأثیر نبود. در سال 1303 شمسی، وقتی هجده سال داشت، در مدرسهای آمریکایی که در ایران اداره میشد، دورهای را گذراند و در مراسم فارغالتحصیلی، خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» ایراد کرد و در آن خطابه از ظلم تاریخی مرد به زن سخن گفت. مدتی در همان مدرسه شروع به تدریس کرد. او پیشنهاد رضاشاه را مبنی بر اینکه به دربار بیاید و ندیمه ملکه و آموزگار فرزندان شاه شود، نپذیرفت و مدال وزارت معارف ایران را رد کرد. نخستین اشعار او در مجله بهار که توسط پدرش اداره میشد، منتشر شدند.
او در سال 1313، در بیست و هشت سالگی، با پسرعموی خود که افسر شهربانی بود ازدواج کرد. روحیه ادبی و معنوی پروین تاب روحیه نظامی و زندگی پر عیش و عشرت پسرعمو را نداشت. او دو ماه و نیم بعد از ازدواج از همسرش جدا شد و تا پایان زندگی دیگر ازدواج نکرد.
نخستین کتاب پروین در سال 1314 به همت پدرش منتشر شد. بعد از آن در کتابخانه دانشسرای عالی تهران مدتی کتابدار بود و به سرودن اشعار خود مشغول بود. تا اینکه در سال 1320، در 34 سالگی به بیماری حصبه دچار شد و در اثر همین بیماری درگذشت.
هرچند پدر پروین با ترجمه کتاب «تربیت نسوان» از روشنفکران زمان خود به حساب میآمد، هرچند در زمانهای که تحصیل به مکتبخانهها محدود میشد و فقط هم برای جنس مذکر امکانپذیر بود، پروین از تحصیلات عالیه برخوردار بود، هرچند پروین اواخر دوره قاجار، دوره مشروطه و اوایل دوره پهلوی را درک کرده بود و در زمانی زندگی میکرد که جنبشهای آزادیخواهی زنان تازه شکل گرفته بودند، اما او هرگز در جنبشهای آزادی و حقوق زنان مداخله نکرد. شاید دلیل آن را بتوان پایبندی او به آداب و سنن ایرانی- اسلامی یا نوع تربیت او دانست.
ضمن اینکه با وجود آنکه در زندگی شخصی و خانوادگیاش تجربه خوشایندی از مردان نداشت، ولی این امر باعث نشد که در اشعارش شکوه و شکایتی از همسرش یا زندگی مشترک نافرجامش منعکس شود. این دلایل به اضافه مضامین تعلیمی و اخلاقی اشعار پروین و پایبندی او به سبک کلاسیک شعر فارسی، باعث شده برخی اشعار او را فاقد نگاه زنانه و حتی واجد زبان مردانه بدانند. حتی برخی شعر پروین را به همراه اشعار رابعه قزداری (شاعر قرن سوم و چهارم هجری قمری)، مهستی گنجوی (شاعر قرن ششم هجری) و قرةالعین (شاعر قرن سیزدهم) «ادامه صدای مردانه از زبان یک شاعر زن» میدانند. (واعظ و صادق زاده، 1384، ص74)
درست است که در میان اشعار پروین نمیتوان صدای اعتراض و مخالفت شنید، درست است که پروین مثل فروغ فرخزاد فرارسیدن زمانی را که «این دریچه باز شود، باز باز باز/ که آسمان ببارد/ و مرد بر جنازه مرده خویش/ زاریکنان نماز گزارد» را اعلام نکرده است، درست است که کمتر میتوان در اشعار او آرزو و تمنای تغییر وضعیت زن را دید، اما اینها به این معنا نیست که اشعار پروین کاملاً عاری از عناصر زنانه باشند و به این معنا نیست که پروین نسبت به وضعیت زنان همعصر خویش بینشی محدود و بسته داشته است. که اگر اینطور فکر کنیم نسبت به او و اشعارش بیانصافی کردهایم. به عنوان شاهد مثال میتوان به شعر «زن در ایران» او اشاره کرد که به خوبی ستمی که در طول تاریخ به جنس زن رفته است را نشان میدهد. پروین با استفاده از همان وزن و سبک و نظم شعریای که مردان بزرگ ادبیات شعر می سرودهاند و از اتفاق در اشعارشان زن را «نیممرد» میخواندند، به ترسیم وضع نامطلوب زنان میپردازد و درباره وضع گذشته زنان ایرانی چنین میسراید:
زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود پیشهاش، جز تیرهروزی و پریشانی نبود
او گوشهنشینی زنان و زندانی بودنشان در خانهها را برنمیتابد:
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت میگذشت زن چه بود آن روزها، گر زآن که زندانی نبود
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود
او نسبت به وضع اجتماعی و حقوقی زن و وضع آموزشی او معترض است؛ به نظر او دور نگه داشتن زن از آموزش و دانش، در حکم حربهای بوده برای هرچه بیشتر در بند کشیدن او، وگرنه میان زن و مرد از حیث توانایی دانشآموزی هیچ تفاوتی نیست:
در عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشت در دبستان فضیلت زن دبستانی نبود
دادخواهیهای زن میماند عمری بیجواب آشکارا بود این بیداد؛ پنهانی نبود
از برای زن به میدان فراخ زندگی سرنوشت و قسمتی جز تنگمیدانی نبود
نور دانش را ز چشم زن نهان میداشتند این ندانستن، ز پستی و گرانجانی نبود
زن کجا بافنده میشد، بی نخ و دوک هنر خرمن و حاصل نبود، آنجا که دهقانی نبود
میوههای دکه دانش فراوان بود، لیک بهر زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود
مخلص کلام اینکه به نظر او وضیت زن دیروز با بودن در قفس تفاوت چندانی نداشت:
در قفس میآرمید و در قفس میداد جان در گلستان نام ازین مرغ گلستانی نبود
بنابراین نمیتوان پروین را به این متهم کنیم که در مقابل مشکلات زنان همعصر خود چشمانش را بسته بود. هرچند البته در اشعار او نمی توان رد پای اعتراضهای پر شور و انقلابی و سنتشکنانه را هم یافت.
اشعار او به دلیل داشتن ویژگی تعلیمی و اخلاقی، اندرزگونهاند و اندرزهای اخلاقی او گاه متوجه زنان نیز هست. مثلاً در ادامه همین شعر «زن در ایران» میبینیم که او زنان را از تقلید که در زمانه او بسیار هم متداول بوده و از نشانههای پیشرفت و ترقی به حساب میآمد، برحذر میدارد:
بهر زن تقلید تیه فتنه و چاه بلاست زیرک آن زن، کو رهش این راه ظلمانی نبود
او زنان را به جای دنبال کردن آب و رنگ و دیگر ظواهر، به علمآموزی دعوت میکند:
آب و رنگ از علم میبایست، شرط برتری با زمرد یاره و لعل بدخشانی نبود
جلوه صد پرنیان، چون یک قبای ساده نیست عزت از شایستگی بود از هوسرانی نبود
به زنان متذکر میشود که کفش و جامه چیزی به قدر و ارزش آنها اضافه نمیکند، بلکه این خود آنها هستند که باید به جامههایشان ارزش ببخشند:
ارزش پوشانده کفش و جامه را ارزنده کرد قدر و پستی، با گرانی و به ارزانی نبود
و در نهایت زنان را دعوت به سادگی و پاکی میکند که هر دو گوهری بی بدیلاند. او توصیههای اخلاقیاش را با دعوت زنان به دانایی ادامه میدهد و متذکر میشود که هیچ زر و زیورظاهری قادر نیست نادانی زن را بپوشاند:
سادگی و پاکی و پرهیز یک یک گوهرند گوهر تابنده تنها گوهر کانی نبود
از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن زیور و زر، پردهپوش عیب نادانی نبود
او در شعر «فرشته انس» زن را «مایه انس» دانسته است، نقصان زن نسبت به مرد را رد میکند و میگوید که زن «رکن خانه هستی» است.
از جمله موضوعات زنانهای که پروین در همین شعر به آن توجه داشته مادرانگی است. برخی منتقدین به افراط، تأکید پروین بر مادرانگی و بزرگداشت مقام مادر را، از نشانههای غلبه تفکر مردسالارانه بر اشعار او میدانند. او میگوید:
اگر فلاطن و سقراط بودهاند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردی ایشان
به گاهواره مادر به کودکى بَس خُفت سِپس به مکتبِ حکمت حکیم شد لُقمان
چِه پهلوان و چه سالک چه زاهد و چه فقیه شُدند یکسره شاگردِ این دبیرستان
در ادامه با گفتن اینکه دختران امروز مادران فردا هستند و قرار است مردانی بزرگ را در دامانشان تربیت کنند، بر نقش مادرانگی زنها تأکید میکند:
همیشه دُخترِ امروز مادرِ فَرداست زِ مادرست مُیسّر بُزرگى پسران
البته میتوان همین جا از پروین پرسید که چرا دختر امروز فقط قرار است پسرانی را در دامانش بزرگ کند و به تربیت مردان مشغول شود؟ چرا این مادر قرار نیست دختری خُرد را به سمت اینکه زنی بزرگ شود، راهنمایی کند؟
او خود هیچوقت مادر نشد، ولی «حطام و ثروت زن» را «مهر فرزندان» میداند. جایی هم که قرار است زن را از خانه بیرون بیاورد، به او نقش طبیب و پرستار و و شحنه و دربان میدهد:
زن نکوی نه بانوی خانه تنها بود طبیب بود و پرستار و شحنه و دربان
پروین نسبت زن و مرد را نسبت کشتی و کشتیبان میداند:
وظیفه زن و مرد ای حکیم دانی چیست؟ یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان
پروین در دیگر شعر زنانه خود به نام «نهال آرزو» باز زنان ایران را دعوت به علماندوزی و دانش میکند و تنها راه برونرفت آنها را از وضعیتی که در آن هستند، همین دستیابی به فضل و دانش میداند. او متذکر میشود که تنها معیار برتری انسانی بر انسان دیگر میزان دانش اوست، نه جنسیت او:
غنچه ای زین شاخه ما را زیب دست و دامن است همتی ای خواهران، تا فرصت کوشیدن است
پستی نسوان ایران، جمله از بیدانشی است مرد یا زن، برتری یا رتبت از دانستن است
به که هر دختر بداند قدر علم آموختن تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است
«از چه نسوان از حقوق خویشتن بیبهرهاند؟» پروین پاسخ این پرسش را تنها در دانش میداند و باز زنها و دختران را به دانش و آموختن بیشتر فرامیخواند. شاید از همین جا بتوان حدس زد که یکی از مهمترین مسائل زنان، از نظر پروین، فقر آموزشی و بیسوادی آنها بوده است و به همین دلیل او این همه بر دانش تأکید میکند.
واقعیت این است که از میان اشعار پرشماری که پروین در عمر کوتاه خود سرود، تنها تعداد انگشتشماری به زنان و مسائل آنان تعلق دارد که به مضامین اکثر آنها در بالا اشاره شد. در میان این اشعار هرچند اعتراضهایی از جنس اعتراضهای پرشور فروغ فرخزاد مشاهده نمیشود، ولی بیانصافی است اگر نارضایتی پروین از وضع موجود زنان همعصرش را نادیده بگیریم.
هرچند در همان دورهای که پروین زندگی میکرد، شاعرهای دیگر با نام ژاله قائممقامی (1262-1325) در همان قالبهای کلاسیک، شعرهایی تندتر و انتقادیتر از اشعار پروین میگفت و با جسارت اعتراض میکرد «دردا که در این بوم ظلمناک زن را نه پناهی، نه داوری است»، اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که سنتی که ذوق شعری پروین در آن پرورش یافته بود، سنتی مردانه بود که تا پیش از او صداهای زنانه بهندرت از آن شنیده شده بودند.
شاعران زنی مثل مهستی گنجوی، قرةالعین و دیگران هم سنت زنانهای برای امثال پروین به جا نگذاشته بودند. پس طبیعی بود که پروین هم در ادامه همان سنت مردانه قدم بردارد و به همان سبک و سیاق شعر بگوید و به همان مضامین شعری سنتی بپردازد.
منابع
1. دیوان اشعار پروین اعتصامی.
2. ذوالفقاری، ابوالفضل؛ میرزایی، مسلم. نابرابریهای جنسیتی و طبقاتی در اندیشه پروین اعتصامی. زن در فرهنگ و هنر. بهار 1390. صص36-19.
3. صحرائی، قاسم؛ خسروی شکیب، محمد. «نقد اصالت زن در شعر پروین اعتصامی». مجله تحقیقات تعلیمی و غنایی زبان و ادب فارسی. بهار 1389. شماره 3. صص 124-111.
4. واعظ، لیدا؛ صادق زاده، محمدحسن. «شعرزنان: چهار شاعر زن معاصر». مجله حافظ. 1384. شماره 21. صص 79-74.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما