به گزارش شبنم همدان ، جام جم آنلاین به نقل از فارس نوشت : حتما این را شنیده و دیدهاید که اغلب افراد با تماشای آنچه با آن خاطره دارند، بسیار خوشحال میشوند. حال این خاطره میخواهد به بخشی از دوران محبوب زندگیشان مرتبط باشد و حال میخواهد برای زمانی باشد که فقط با آن همذات پنداری کردهاند. در همه اینها حال خوشی وجود دارد که خوشبختانه فقط کودکان دهه شصتی این حال خوش را تجربه کردهاند. تماشای مجید با آنهمه شور و هیجانی که در سن نوجوانی در آن خانه قدیمی در کنار بی بی داشت در«قصههای مجید»، «دنیای شیرین» و خاطراتی که شیرین از لحظه لحظه زندگیاش مینوشت، «زی زی گولو» و امیر آقای جمالی و یا همان پسر همسایه که زبانش حین صحبت کردن میگرفت، «جایزه بزرگ» و حضور کودکی که از آن سالها تا امسال تغییر بسیاری کرده است. «101 راه برای ذله کردن پدر و مادرها»، «چاق و لاغر» و داستان گروگانگیری که فانتزی چاشنی آن بود، «تولدی دیگر» و قصه سه کودک با مادری که چهرهاش تغییر کرده، «تعطیلات تابستانی»، «مجید دلبندم»، «خانه سبز»، «خانه ما» و ... در دهه 60 و البته 70 آلبومی از روند بزرگ شدن بسیاری از کودکانی هستند که نیمی از عمر خود را در تلویزیون و سینمای ایران گذراندهاند. در این گزارش کارنامه برخی از این بازیگران را از نظر گذرانده و سرنوشت آنها را یادآور میشویم.برخی از این کودکان خود از همان سن کودکی بازیگری را انتخاب کرده و دوست داشتند و اما برخی دیگر وقتی پا به این حیطه گذاشتند اصلا با واژه بازیگری هم بیگانه بودند و اصلا نمیدانستند چه میخواهند و پدر و مادرهایشان سرنوشتشان را تعیین کردند.
معصومیتی که مهدی باقربیگی را ماندگار کرد
باقربیگی با 13 سال سن، اولین فعالیت خود را با حضور در «قصههای مجید» کیومرث پوراحمد رقم زد. تمام شیطنتهایی که فقط مختص به پسربچه نوجوان آنهم با لهجهای اصفهانی بود، بازیگوشیهایی خندهدار، کلکلهایش با بی بی که تنها بازمانده خواندهاش بود، در سال 69 هر جمعه مهمان خانههای ما میشد. بعد از درخشش باقربیگی دراین سریال تا چندین سال در فیلمهای سینمایی نه چندان معروف بازی کرد. تا اینکه بعد از 20 سال حسن فتحی برای ایفای یکی از نقشهای کوتاه سریال «در مسیر زاینده رود» و زمانیکه دنبال بازیگری با لهجه اصفهانی میگشت، تنها گزینه مناسب و پیش رو مهدی باقربیگی بود که اتفاقا برای مخاطبانش بار نوستالژی هم داشت. اما او بعد از شروع خوبی که در بازیگری داشت، نتوانست آنقدر موفق عمل کند و بعد از سالها بازیگری، فعالیت در بخش فرهنگی شورای شهر اصفهان را بر بازیگری ترجیح داد و مدتها است که مشغول این کار است.
باقربیگی درباره ورودش به دنیای بازیگری گفت: ورودم به دنیای بازیگری از طریق مدرسه صورت گرفت. یادم هست آن سالها که آقای پوراحمد قصد تولید مجموعه تلویزیونی «قصههای مجید» را داشت، به همراه گروه کارگردانی به مدرسه ما آمدند و بنا به توصیه مدیر از تعدادی بچهها که در گروه تئاتر مدرسه فعالیت داشتند، تست بازیگری گرفت. من نیز از همان زمان به بازیگری علاقه مند بوده و عضو گروه نمایشی مدرسهمان در مقطع راهنمایی و دبستان بودم.
وی درباره نگرانیای که خانواده برای حضورش در حیطه بازیگری داشتند، نیز بیان داشت: پدر و مادرم بیشتر نگران درس و تحصیلم بودند که با انجام بازیگری لطمهای نخورد، وگرنه مخالفتی نداشتند.
این بازیگر که حالا در شورای شهر اصفهان فعالیت میکند، ادامه داد: هنوز هم در این سمت مشغول به کار هستم و دیگر نمیدانم در دوره بعدی دولت چه اتفاقی خواهد افتاد.
بازیگر سریال «در مسیر زاینده رود» همچنین افزود: در حال حاضر آنقدر مشغله کاری دارم که غیر از فعالیت در شورای شهر به کار دیگری نمیرسم. علاوه بر این امسال در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی قبول شدم و اغلب زمانهایم را به این دو کار اختصاص میدهم. اما در همین مدت چندین فیلم کوتاه شهروندی در مورد فرهنگ شهری ساختم که در شبکه استانی اصفهان و تلویزیونهای شهروندی در سطح شهر پخش شد.
باقربیگی ادامه داد: قبل از ورود به شورای شهر، به صورت محدود بازیگری انجام میکردم. اما از ابتدا میدانستم که نمیتوان بازیگری را به عنوان یک شغل انتخاب کرد و از طریق آن کسب درآمد کرد و به همین خاطر تصمیم گرفتم تا بازیگری را به عنوان یک شاخه هنری ادامه دهم.
وی درباره پیشنهادهای تلویزیونی و سینمایی خود نیز گفت: اگر گاهی اوقات فرصت کنم، برخی پیشنهادهایی که از همه نظر خوب باشد را قبول میکنم. اما در کل پیشنهادها به گونهای نیست که شورای شهر را رها کنم. متاسفانه الان هم اگر فردی کمی استعداد داشته باشد به سرعت به تهران میآید چراکه تهران مرکز فعالیتهای هنری از جمله بازیگری است و علاوه بر این باندبازی هم به شدت وجود دارد.
بازیگر سریال «خاتون» ادامه داد: در اقصی نقاط دنیا اگر فردی کار خود را به خوبی انجام دهد، تحت حمایت دولت همان کشور قرار میگیرد، اما متاسفانه در کشور ما این اتفاق نمیافتد و از این افراد حمایت نمیشود. این موضوع شامل حال بازیگران ما هم میشود، افرادی از کودکی بازیگری میکردند اما رفته رفته و به دلیل عدم حمایتهای درست در حال حاضر از این حیطه دور شدند. الان بعد از 25 سال هنوز مردم دیالوگهای «قصههای مجید» را حفظ هستند، اما من هم با وجود این مسئله حمایت نشدم. اگر کودک و یا نوجوان در کودکی استعدادی را از خود نشان میدهد، مسلما در بزرگسالی هم میتواند همان کار را انجام دهد.
وی با بیان پیشنهادی به کودکان بازیگر نیز بیان داشت: در حال حاضر زندگی و شغلم را دارم، تعدادی تجربه خوب هم در کنار آن به دانستههایم اضافه شده است و خیلی دوست دارم تا این تجربهها را در اختیار این افراد قرار دهم. شاید اگر آن زمان فرد با تجربهای در کنارم بود موفقتر از الان بودم.
باقربیگی ترجیح خود را برای حضور در بازیگری، تلویزیون دانست و افزود: همیشه تلویزیون را به سینما ترجیح میدهم چراکه در دسترس عموم مردم قرار داشته و مخاطبان بیشتری دارد. در کنار این سینما هم شیرینی خاص خود را دارد و نکات جدیدی را در اختیار بازیگر قرار میدهد.
وی با اشاره به اینکه آیا روزی کارگردانی را دنبال میکند یا نه گفت: معتقدم اول باید حرفی برای گفتن در این حیطه پیدا کنم و بعد تغییر شاخه دهم و اگر بخواهم به یکباره این کار را انجام دهم، هیچ اتفاق خوبی برایم نمیافتد.
علیرضا رئیسی و حضور در «دنیای شیرین»
از 6 سالگی بازیگری را با نقش آفرینی در «پاتال و آرزوهای کوچک» آغاز کرد و بعد از آن مدتی پرکار بود و در برخی آثار تلویزیونی و سینمایی بازی کرد. «مدرسه پیرمردها»، «اتل متل توتوله»، «شهر در دست بچهها» و ... از دیگر آثاری است که او تا به حال بازی کرده است. پسربچهای با نام عینکی که در اتل متل توتوله رئیس گروه پسربچهها بود و با همان بچگیهایش آنها را هدایت میکرد. ماجرا از این قرار بود که گروهی از بچههای مدرسه به مقابله با بخاریهایی که کتابهای بچهها را نابود میکرد، برخاستند که عینکی سردسته آنها بود. فسقلی در مدرسه پیرمردها با همان شیطنتهای کودکانه خود، تصمیمهای عاقلانهای میگرفت و این بار به نجات پیرمردی اقدام کرد و اتفاقا موفق هم شد. شهر دردست بچهها نیز اتفاقی فانتزی را در دنیای کودکان نشان میداد که رئیسی یکی از همین کودکان بود. رئیسی بعد از بازی در چند کار سینمایی و تلویزیونی آخرین بار در مجموعه تلویزیونی «دنیای شیرین» حاضر شد.
سریالی که مختص گروه سنی کودک و نوجوان بود. خاطرههایی که با روایت شیرین بیان میشدند. قصههایی که از جنس نوجوان و شیطنت و خرابکاریهای آنها بود، خط اصلی این سریال را تشکیل میداد. او حدود 7 سال برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرد و بعد از بازگشت در سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد»، 360 درجه و ... بازی کرد.
بابک بادکوبه: به اصرار اکبر عبدی بازی میکردم
مجری برنامههای تابستانه و پاییزه با همان تیتراژ معروف، پسربچهای بود که از 6 سالگی بازیگری را شروع کرد. «بچهها اینو شنیدید؟»، «در خانه»، «همسایهها»، سینمایی «سفر جادویی» از دیگر آثار نمایشی او در سنین کودکی بود. محسن پسر آقای خورشیدی از محبوبترین نقشهای دوران کودکی بادکوبه بود. او بعد از 20 سالگی مدتی از اجرا و بازیگری فاصله گرفت و به همراه پدرش موسسهای فرهنگی هنری تاسیس کرد و به امور تبلیغاتی پرداخت. بعد از ساخت چندین تیزر در سال 93 بالاخره تهیه کنندگی در حوزه تلویزیون را با تولید برنامه «اینجا آینده» برای شبکه یک سیما تجربه کرد. او این روزها مشغول کارهای موسسه تبلیغاتی خود است.
بادکوبه در این باره گفت: مدتی است که مدیر عامل یک موسسه فرهنگی هستم و کارهای مربوط به امور تبلیغاتی انجام میدهم. با صدا و سیما کار میکنیم و کارهای برندسازی و تبلیغات انجام میدهیم. گاهی اوقات کارگردانی، تهیه کنندگی و اجرا هم انجام میدهم. برخی اوقات فعالیتهای مربوط به پشت صحنه و نویسندگی انجام میدهم. اما در حال حاضر کار اصلیام مشاوره تبلیغاتی است.
وی درباره اینکه چرا بازیگری را ادامه ندادید، نیز بیان داشت: در دانشگاه رشته سینما و مدیریت خواندم. از 22 سالگی در شرکت پدرم مدیریت را تجربه کردم و الان نیز تعداد زیادی پرسنل داریم و بیشتر درگیر کار خودم هستم. ضمن اینکه خیلی از بچههای بازیگر به صورت تخصصی این کار را با وقت آزاد انجام میدهند و من به دلیل عدم زمان کافی برخلاف علاقهای که داشتم، کمی از این فضا دور شدم.
بازیگر فیلم «سفر جادویی» و «هم خانه» در ادامه افزود: در این دو فیلم هم به اصرار اکبر عبدی بازی کردم. چند سال پیش هم یک فیلم سینمایی بازی کردم و مدتی قبل هم مهران رسام برای سریالی از من دعوت به همکاری کرد، اما متاسفانه به خاطر حجم بالای کارها و تحصیل در دانشگاه نتوانستم بروم. در هر صورت اگر کارگردان و کار خوبی پیشنهاد شوم تمام تلاشم را میکنم که در آن کار حاضر شوم.
تهیه کننده برنامه «اینجا آینده» ادامه داد: برای نوروز 94 برنامه «اینجا آینده» را با اجرای علی ضیا تهیه کردم و برای به نتیجه رساندن همان برنامه، از تعدادی از برنامههای تبلیغاتی جا ماندم. چند برنامه قبل از سال تحویل را خودم اجرا کردم و حین سال تحویل درگیر مسائل پشت صحنه بودم و نمیشد که اجرا کنم.
وی با اشاره به بهترین کاری که در کودکی بازی کرده است، گفت: «در خانه» را از همه بیشتر دوست دارم. در این اثر با اکبر عبدی و شهلا ریاحی همبازی بودم. «در خانه» داستان سه پسر را نشان میداد که با یکدیگر صابون اختراع میکردند. این اثر محصول سال 64 بود که در سال 66 پخش شد.
بادکوبه با اشاره به اینکه تعداد بسیاری از کودکان بازیگر ما در فراموشی به سر میبرند،گفت: برخی از این کودکان در کودکی به خاطر فیزیک و ظاهرشان و نیاز سازندگان انتخاب میشوند و پس از بزرگ شدن آنها تهیه کنندگان دیگر نیازی به آنها ندارند. مسئله مهمتری که در این میان وجود دارد این است که از طریق بازیگری نمیتوان امرار معاش کرد.
علی صادقی پای ثابت سریالهای طنز
بازیگر طنز تلویزیونی که روزی پرکارترین بازیگر سریالهای کمدی رضا عطاران (خانه به دوش، بزنگاه، متهم گریخت) بود، در 16 سالگی با بازی در مجموعه تلویزیونی «بهترین تابستان من» شناخته شد که نگاهی طنز به موضوع جنگ داشت، افشین زی نوری دوبله اولین اثری که منجر به شهرت صادقی شد، را انجام داده بود. دردسر والدین، پشت کنکوریها، کوچه اقاقیا، سه در چهار، عید امسال، زن بابا، خوش نشینها، موج و صخره، نقطه سر خط، معراجیها و ... از دیگر فعالیتهای تلویزیونی این بازیگر است. این روند طنز را در سینما هم ادامه داده است.
مانی نوری پسربچه بازیگوش سریالها
پسر آقای جمالی که همسایه و همبازی لوس «زی زی گولو» در مجموعهای به همین نام بود، حالا بزرگ شده اما از معدود کودکان بازیگری است که هیچ تغییر فیزیکی در چهرهاش دیده نمیشود و فقط بزرگتر شده است. او درست یکسال قبل از اینکه به مدرسه برود، مقابل دوربین مرضیه برومند در مجموعه تلویزیونی «قصههای تا به تا» قرار گرفت و اولین تجربه بازیگریاش را کنار بزرگان عروسکی تلویزیون رقم زد. مانی نوری که از طریق زن دایی خود (فاطمه معتمدآریا) به مرضیه برومند معرفی شده بود، بعد از بازی در این سریال راه خود را پیدا کرد و در این حیطه ثابت قدم شد. چندین سال برای تحصیل به خارج از کشور سفر کرد و بعد از آن کارهای بسیاری را به عنوان کارگردان و نویسنده انجام داد. تا سال 93 که در سریال آخرین بازی حسین سهیلی زاده بازی کرد. جُنگ 77، خودروی تهران 11، هتل، خانه ما و ... از جمله نقش آفرینیهای نوری در حوزه تلویزیون بود. خیلیها هنوز هم او را با شخصیت بازیگوش «زی زی گولو» به خاطر دارند.
ترلان پروانه اولین انتخاب کارگردانهای دهه 80
از معدود بازیگرانی که به طور مستمر بازیگری را در گوشهای از فعالیتهای روزمرهاش قرار داده است، ترلان پروانه است. ترلان از 3 سالگی با حضور در تیزرهای تبلیغاتی تلویزیونی به خوبی دیده شد. تصویر دختربچهای با موهایی بلند و فر کافی بود تا بعد از آن دست تهیه کنندگان تلویزیونی و سینمایی برای انتخاب دختربچهای با نمک برای آثار نمایشی باز شود و او یکی از اولین انتخابهایشان باشد. «جایزه بزرگ»، «خوش غیرت»، «101 راه برای ذله کردن پدر و مادرها»، «زیر تیغ»، دوره کودکی این بازیگر و «ارمغان تاریکی»، «تاثریا»، « گذر از رنجها»، «سرزمین کهن»، «چرخ فلک» از بازیهایی است که او در دوران نوجوانیاش انجام داده است. پروانه برای بازی در فیلم سینمایی «آهوی پیشونی سفید» جایزه گرفت و امسال نیز فیلم «فراری» را در جشنواره فیلم فجر داشت.
ارسلان قاسمی به جای پارسا پیروزفر
مسعود جعفری جوزانی برای انتخاب بازیگر نقش کودکی پارسا پیروزفر در سریال «در چشم باد» و بیشتر به خاطر شباهت ظاهری و به خصوص رنگ چشمهای این دو بازیگر به یکدیگر، ارسلان قاسمی را در سن 8 سالگی وارد دنیای بازیگری کرد. «101 راه برای ذله کردن پدر و مادرها» و «یوسف پیامبر(ع)» کودکی این بازیگر را به تصویر کشید و نوجوانیاش در سریالهای «هوش سیاه 1»، «فاصلهها»، «تا ثریا»، «هوش سیاه2»، «هفت سنگ» و «آرام میگیریم» دیده شد. قاسمی این سالها علاوه بر بازیگری، حیطه موسیقی و خوانندگی را نیز تجربه کرده است و دوست دارد تا این دو را به موازات یکدیگر پیش ببرد.
سعید شیخ زاده و تمرکز روی دوبله
شیخ زاده علاوه بر بازیگری، گویندگی، اجرا و مدیریت دوبلاژ را در لیست کارنامه کاری خود قرار داده است. او به نسبت سایر کودکان بازیگر فعالیت خود را در 11 سالگی در فیلم «مرگ پلنگ» آغاز کرد. اوج محبوبیت و دیده شدن شیخ زاده با حضورش در مجموعه تلویزیونی «چاق و لاغر» آنهم در سن 15 سالگی بود. «خورشید شب»، «خانه مهر»، «غریبانه» از دیگر فعالیتهایش به عنوان بازیگر در تلویزیون بود. حضور در کاراکتر «ناصر الدین شاه» در سریال «سالهای مشروطه» محمدرضا ورزی اوج نقش آفرینی او در رسانه ملی را نشان داد. اما بعد از سالها بازیگری، شیخ زاده فعالیت خود را به دوبله و گویندگی در سریال و انیمیشن و فیلمهای سینمایی معطوف کرده است.
مهران ضیغمی پسربچه «تولدی دیگر»
سهیل 7 ساله تولدی دیگر که با کمتر از نیم متر قد همیشه به حرف برادر بزرگترش گوش میکرد، همان مهران ضیغمی است که حالا پسری 25 ساله است. «دنیای شیرین»، «رانت خوار کوچک»، «زیر آسمان شهر»، «قطار ابدی» از دیگر بازیهای ضیغمی در تلویزیون است. او به واسطه حضور پدرش در زمینه طراحی لباس و مدلینگ هر از گاهی این هنر را در کنار بازیگری دنبال میکند. او نیز مانند برخی از بازیگرانی که از کودکی مشغول به کار شدند، مدتی را به تحصیل در زمینه بازیگری اختصاص داد و بعد از اینکه تحصیلات آکادمیک خود را در این زمینه بالا برد، با پیشنهاد حسین سهیلی زاده در سریال «آخرین بازی» و در نقش خشایار به قاب تصویر برگشت.
فاطیما بهارمست و دوری آزار دهندهاش از تلویزیون
فاطیما خیلی زود به حیطه اجرای تلویزیونی پا گذاشت. اولین مجری کودک که با 7 سال سن و با تسلطی فراوان به این حیطه در برنامه «عمو پورنگ» ظاهر شد و جای تعجب بسیاری را به خود جلب کرد. بهارمست با همان لحن پر از هیجان و هیایویش اجرا را در کنار اغلب مجریان مطرح تلویزیون تجربه کرد. سالها گذشت و او بازی در سریالهای راهشب، حلقه سبز، آلبوم جادویی، ساعت شنی، پاتوق و بیدارباش را در کارنامهاش رقم زد. فاطیمای کوچک با علاقه خود پا به این حیطه نگذاشته بود، دوست داشت بیشتر تحصیل کند و درس بخواند. اما خانوادهاش مخالف این موضوع بودند و دوست داشتند تک فرزندشان پلههای ترقی را در بازیگری و اجرا به سرعت طی کرده و معروفتر شود. اوایل فکر میکرد که معروف شدن برایش مهم نیست، اما بعد از مدتی سه ساله که هیچ کارگردانی به او پیشنهاد بازی در آثارش را نداد دید که چقدر دلش برای همان شهرتی که روزی از آن بدش میآمده، تنگ شده است. تا بعد از مدتها که تصمیمش را گرفت و برای همیشه از اجرای تلویزیونی خداحافظی کرد چراکه هیچ وقت اجرا را دوست نداشت. بعد از آن حسین سهیلی زاده برای بازی در سریال «آخرین بازی» از او دعوت به همکاری و بازی در نقش لیلا کرد که بسیار دوستش داشت.
آرش نادی پسربچه باهوش «خانه سبز»
علی کوچک و بینوای «خانه سبز» کودک 5 سالهای که تمام حسرت زندگیش فقدان پدر بود این روزها دیگر مشغول بازیگری نیست و به گفته مهران رسام تهیه کننده تلویزیونی تمایلی به خبر رسانی هم ندارد.
سپهر آزادی و فیلمبرداری که در فرانسه زندگی میکند
سپهر آزادی کودک موطلایی و برادر شیرین در «دنیای شیرین»، «سیب خنده» است. او بنا به گفته پدرش غلامرضا آزادی که کارگردان سینما است، تا سن 15 سالگی به بازیگری علاقه فراوانی داشت، اما بعد از آن تصمیم گرفت تا هنر و سینما را از طریق حرفهایتر دنبال کند. به همین دلیل در همان سن و سال به فرانسه مهاجرت کرد و در آنجا در رشته فیلمبرداری تحصیلات آکادمیک را گذراند.
پسربچه موطلایی «مجید دلبندم» که حالا 25 سال دارد، در فیلمهای سینمایی «حریر»، «سندباد و سارا» به همراه برادرش پیام فیلمبردار بودند و هم اکنون در این کشور مشغول کار و زندگی هستند. سپهر در خانوادهای هنری بزرگ شده است، مادر او فریال بهزاد از کارگردانهای مطرح سینمایی و پدرش غلامرضا آزادی تهیه کننده سینما و مدیر فیلمبرداری است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما