نمایش 1 - 1 از 1
دلم از گرسنگی بسیار بی تاب شده بود،چون صبح زود تنها چند لقمه نان و پنیر و یک استکان چای پاسبان دیده ای که مادربزرگ با هزار غرّ و منت با خاک قند شیرین کرده بود، خورده و راهی مدرسه شده بودم.
05/18/1395 - 15:10
اشتراک در سرنوشت دختر جوان