اولش فکر میکنی جدیات نگرفته از بس شوخی میکند و همه چیز را دست میگیرد، ولی اندکی ماندن، صبوری کردن و انعطاف به خرج دادن، همه چیز را تغییر میدهد. آن وقت تو میمانی و یک پیرمرد بذلهگو که مو و ریش سفید کرده و سینهاش صندوقچه اسرار است. سیدفضلالله محمدی، یکی از بیسر و صداترین جانبازان این سرزمین است، بیادعا، بیمنم منم زدن و بیتوقع و چشمداشت، اما مردم بیشتر از جانبازی، او را به سقایی میشناسند با آن پیراهن سفید بلند، شلوار یاسی رنگ، کلاه و شال سبز و کوزهای لعاب نخورده که با چفیهای به گردنش میآویزد.